استارتاپها در حال حاضر به عنوان موتور پیشران اقتصاد هر جامعهای به شمار میآیند. این صنایع کوچک خواهند توانست در آینده به عنوان بنگاههایی بسیار پربازده شناخته شوند. همچنین استارتاپ ها در ایجاد روحیه و انگیزه جوانان و علاقمندان به رشد و توسعه نقش بسزایی دارد. علت اصلی این موضوع انگیزه بالای تیمهای استارتاپی در جهت انتشار هرچه بیشتر ایدهها و محصولات خود است. همانطور که میدانید استارتاپها ایدههای جدیدی ارائه میدهند و به همین دلیل در ابتدا تعداد کمی از افراد را به خود جذب میکنند. شاید در ابتدا برای مدیران استارتاپ، پرداختن به اصول توسعه سازمانی چندان الزامی به نظر نرسد اما پرداختن به توسعه سازمانی از ابتدای فعالیت باعث هدفمندتر شدن شرکت و آسانتر شدن مسیر پیشروی شرکت است. در این مقاله قصد داریم تا به بررسی ضرورت و اهمیت توسعه سازمانی در شرکتهای استارتاپی بپردازیم و ابعاد مختلف این موضوع را بررسی کنیم. با ما همراه باشید.
چرا توسعه سازمانی مهم است؟
توسعه سازمانی یا Organizational Development از آن جهت حائز اهمیت است که باعث تقویت ساختار و بنیادهای هر سازمان و شرکتی میشود. گسترش ابعاد فعالیتهای یک سازمان بدون اعمال نظم ممکن نیست و این کاری است که توسعه سازمانی برای ما انجام میدهد. در مقالههای دیگر به اهمیت این موضوع در سازمانها پرداختهایم. در اینجا قصد داریم از اهمیت این موضوع در حوزه شرکتهای استارتاپی بگوییم.
شرکتهای استارتاپی در کشورهای پیشرفته به عنوان بازوهای اصلی اقتصاد شناخته میشوند. هر صنعت بزرگی که امروز میبینید، در ابتدا یک بنگاه استارتاپی بوده که به تدریج توانسته حوزه نفوذ خود در بازار را گسترش دهد. این استارتاپها در ابتدا با مشارکت افراد کمی شکل میگیرند و ممکن است مدیران آنها خیلی دغدغه توسعه را نداشته باشند. باید توجه داشت که یک استارتاپ دو راه بیشتر در پیشِ روی خود ندارد. اول آن که روند توسعه را طی کند و به شرکتی فراگیر و بزرگ تبدیل شود و دوم آن که روند ثابت و یکنواختی را پیش بگیرد و به تدریج توسط رقبا از صحنه حذف شود.
آن چه باعث وجود این تمایز میان شرکتهای موفق و ناموفق میشود پرداختن یا نپرداختن به اصول مهمی نظیر نظم، اتوماسیون، نظارت مداوم و تحلیل عملکردها است. مواردی که ذکر شد تنها بخش کوچکی از توسعه سازمانی را در برمیگیرد و فرآیند توسعه سازمانی بسیار گستردهتر از موارد فوق است. پیمودن فرآیند توسعه به استارتاپها کمک میکند تا جای پای خود را در حوزه کاری خود تثبیت کنند و همراه با موج تغییرات به پیش بروند، این موضوع باعث میشود که استارتاپ از رقیبان عقب نیفتد و آن چه ما به عنوان توسعه میشناسیم، به معنای واقعی کلمه در آن رخ دهد.
چالشهای پیش روی استارتاپها چیست؟
محرک هر استارتاپ در آغاز یک ایده و جرقه ذهنی است. این ایده باید آن قدر جذاب باشد تا بتواند سرمایه مورد نیاز برای اجرایی شدن را جذب کند و افرادی را نیز در این خصوص به کار بگیرد. بنابراین مهمترین مشکل برای هر استارتاپ در همان نقطه آغاز تعریف میشود و آن هم به فلسفه وجودی آن مربوط است. به معنی دیگر استارتاپ شما باید بتواند یک عده را تحت تاثیر قرار دهد و این مورد ممکن نخواهد بود مگر اینکه نیازی را از کسی برطرف کرده و یا روندکاری را تسهیل نماید.
پس از آن که استارتاپ توانست یک ایده با بنیانهای محکم را عرضه کند، باید بتواند نیروی کار متخصص را در جهت پیشرفت خود به کار بگیرد که این موضوع به جذب منابع انسانی مربوط میشود. مشکلی که در اینجا بسیاری را درگیر میکند، بودجه پایین در شروع کار است. همین موضوع باعث میشود که استارتاپ توانایی استخدام نیروی متخصص را نداشته باشد و به همین دلیل دچار مشکل شود. منابع انسانی نقش مهمی را در توسعه سازمانی یک شرکت ایفا میکند.
موارد فوق از چالشهای ابتدایی هر استارتاپی است. اگر استارتاپ توانست از موانع فوق عبور کند، از آن پس میتوان آن را به عنوان یک شرکت زنده به حساب آورد، در غیر این صورت استارتاپ هنوز جای کار و اصلاح دارد. اما برای یک استارتاپ فقط زنده بودن لازم نیست. شرکت باید برای یافتن حوزه نفوذ جدید و پیمودن مسیر پیشرفت، دائم در تکاپو باشد. مدیران باید محیط اطراف و رقبا را به صورت مداوم رصد و تحلیل کنند. استارتاپ برای بقا باید ابعاد خود را گسترش دهد و در این راه هیچ چیز بهتر از توسعه سازمانی نمیتواند به آن کمک کند.
توسعه سازمانی چگونه به استارتاپها کمک میکند؟
یک استارتاپ تازه تاسیس بیشتر از یک شرکت با سابقه در معرض خطرات خارجی و داخل سازمانی است. روابط درونی هنوز به خوبی شکل نگرفتهاند و به علت کمبود منابع انسانی، سرمایه و بودجه، برخی افراد ممکن است در جای غیرتخصصی خود به کار گرفته شده باشند.
سرمایههای به دست آمده زیاد نیست و ممکن است با ایدهآلهای کارکنان فاصله داشته باشد، همین مورد میتواند برخی کارکنان را از ادامه همکاری منصرف کند. استارتاپها علاوه بر آسیبپذیر بودن درون سازمانی یک مشکل دیگر نیز دارند و آن غولهای تجاری و اقتصادی رقیب هستند. استارتاپ باید آنقدر نوآوری برای عرضه داشته باشد که مخاطبان و سرمایهگذاران را متقاعد به تغییر کند. با این وجود در طول سالهای گذشته موارد بسیاری وجود داشتهاند که علاوه بر داشتن نوآوری از رده خارج شدهاند. علت اصلی این موضوع نبود برنامهای برای توسعه بوده است. به عبارتی اگر ایدهها و فرآیندهای یک شرکت مدام در حال توسعه و به روز رسانی نباشد، بدون شک در ادامه با مشکل مواجه خواهد شد.
توسعه سازمانی میتواند به عنوان عاملی پیشگیرانه استارتاپ را در برابر خطرات مسیر پیش روی بیمه کند و با فرآیندهایی که در ادامه ذکر خواهد شد، در میان تک تک اعضای درگیر استارتاپ انگیزه ایجاد کند. توسعه سازمانی همچنین باعث بهبود ارائه خدمات میشود، که این موضوع مستقیماً با رضایت مشتریان ارتباط دارد. به همین دلیل است که تحلیلگران عقیده دارند یک شرکت استارتاپی در کنار یک برنامه بازاریابی و کمپین تبلیغاتی اثربخش باید به رعایت اصول توسعه پایبند باشد، چراکه این اصول باعث بهبود خدمات و رضایت مشتریان خواهد شد و رضایت مشتریان، بزرگترین تبلیغ برای هر استارتاپی به حساب میآید.
فواید توسعه سازمانی برای یک استارتاپ چیست؟
توسعه به معنای رشد دادن و گستراندن است. اگرچه در طی توسعه سازمان، ابعاد آن نظیر تعداد کارکنان و حوزه نفوذ گسترش مییابد، اما توسعه سازمانی فقط به همین موارد ختم نمیشود. در ادامه قصد داریم تا به اهمیت ویژه توسعه برای سازمان بپردازیم و مهمترین دلایل این کار را عنوان نماییم:
1-پیاده سازی اصول توسعه سازمانی به فرآیندهای سازمان نظم میدهد
این ویژگی از توسعه سازمان شاید در ابتدا کم اهمیت به نظر آید. اما رعایت یک روند منظم در طولانی مدت تاثیرات بسیار مثبتی بر روی شرکت خواهد گذاشت. این نظم بر پایه ایجاد قوانین جدید بنیان خواهد شد. این قوانین باید منعطف و در جهت سلیقه همه کارکنان باشد. متخصصان توسعه سازمانی پیش از اجرای این قوانین باید نظرات کارکنان را نیز جویا شوند و از رضایت نسبی آنان اطمینان حاصل کنند. نظم باید برای کارکنان به عنوان یک اصل مفید تلقی شود و به همه حس بهتری بدهد. شما میتوانید به عنوان مدیر برای رعایت درجه مشخصی از نظم و قوانین، پاداشهایی را برای کارکنان در نظر بگیرید.
2-سرعت بخشیدن به فرایندها
سرعت بخشیدن به فرآیندها از دیگر فواید توسعه سازمانی در استارتاپها است. حتی چند دقیقه غفلت در استارتاپ میتواند شرایط دشواری را در آینده ایجاد کند. هیچ استارتاپی فرصت سوزی را جایز نمیداند، چراکه باید در این شرکتها از حداکثر امکانات و نقاط قوت بهره برد. زمان باید مسئله اصلی مدیران باشد. توسعه سازمانی با ایجاد فرآیندهایی منظم و ارائه برنامهای مدون و دقیق خواهد توانست زمان تمام شده برای انجام کار را کاهش دهد. بسیار اهمیت دارد که این کار باعث افت بهرهوری نشود که توسعه سازمانی برای این موضوع نیز برنامه دارد که در ادامه خواهیم گفت. بنابراین توسعه برای سازمانها به معنی زمان بیشتر، کار بیشتر و در نهایت سود بیشتر است و همهی اینها در گرو افزایش سرعت در انجام کارها است.
3-توسعه سازمانی به شرکت پویایی میبخشد
وجود تحرک و پر تب و تاب بودن از ویژگیهای اصلی هر استارتاپی است. پس از آن که مدتی از شروع کار بگذرد، خلاقیت در کار کمتر شده و انجام آن به صورت یک عادت درمیآید. همین موضوع باعث افت کیفیت انجام کار و در نهایت افت استارتاپ خواهد شد. در واقع بیانگیزگی، مشکلی است که دیر یا زود گریبانگیر هر استارتاپی خواهد شد. توسعه سازمانی قادر است تا با ایجاد تغییرات دورهای این مشکل را نیز برطرف سازد. این تغییرات میتواند شامل تغییر ایده، تغییر فضای کار، تغییر شیوه کار و یا تغییر در خدمات ارائه شده به کارکنان باشد. لازم به ذکر است که این تغییرات باید در جهت هدف کلی شرکت باشد و به صورت کارشناسی اعمال شود.
4-توسعه میتواند باعث رشد مهارتهای کارمندان شود
یکی از اصلیترین مواردی که در توسعه سازمانی باید رعایت شود توجه به مهارتهای کارکنان است. بدون وجود کارکنانی حرفهای شما قادر به انجام هیچ کار نیستید. برای یک استارتاپ شاید به صرفه نباشد که نیروی کار متخصص را جذب کند. در اینجا فرآیند توسعه به کمک میآید و با آموزش دادن نیروی کار اولیه، از آنها کارکنانی ماهر و متخصص خواهد ساخت.
همین موضوع علاوه بر افزایش بهرهوری باعث کاهش هزینهها خواهد شد. بنابراین یکی از ملاکهای توسعه یافتگی یک سازمان، چگونگی جذب و تربیت نیروی کار است. علاوه بر آن این آموزش باید در طول دوره اشتغال ادامه یابد، چراکه تکنولوژی انجام کارها به شکل مداوم درحال رشد و به روزرسانی است و کارکنان باید خود را با جدیدترین روشهای انجام کار هماهنگ کنند.
5-موانع سر راه توسعه سازمانی استارتاپها چیست؟
پیمودن مسیر توسعه سازمانی به همین سادگیها نیست. پیش از همه چیز باید در نظر داشته باشید که توسعه یک فرآیند یک شبه نیست. بنابراین نمیتوان در عرض یک مدت کوتاه به این مهم دست یافت. برای یک شرکت ممکن است توسعه سازمانی چندین سال طول بکشد. عمدهترین دلیل تاخیر در روند توسعه وجود موانعی در این مسیر است که به اختصار به هر یک از آنها خواهیم پرداخت:
مانع 1: توسعه سازمانی موضوعی تخصصی است
متاسفانه مدیران برخی استارتاپها به منظور صرفه جویی در هزینهها از افراد غیر متخصص در اجرای فرآیند توسعه مشورت میگیرند و همین موضوع باعث میشود که در ادامه با شکست مواجه شوند. توجه داشته باشید که توسعه هر سازمانی نیاز به بررسی دقیق و کار کارشناسی دارد و این موضوع از توان هر شخصی برنمیآید. بنابراین اگر به عنوان مدیر یک استارتاپ قصد اجرای توسعه سازمانی را دارید، باید در ابتدا نگاه خود را به این موضوع تغییر دهید. توسعه سازمانی در واقع یک سرمایه گذاری بلند مدت برای سازمان است و نه تنها هزینهای که برای آن صرف شده را جبران میکند، بلکه سودآوری شرکت را تا چندین برابر افزایش خواهد داد. بنابراین نباید صرف هزینه برای جذب متخصصین توسعه سازمانی برای شما ناخوشایند باشد.
مانع 2: رسومات میتواند مشکل ساز باشد
آن چه میتواند با توسعه در یک سازمان مقابله کند، مستقیم یا غیر مستقیم به عدم رضایت کارکنان بازمیگردد. کارکنان یک استارتاپ طبیعتاً باید در جریان هر نوع تغییری باشند و این موضوع گاهی مشکل ساز خواهد بود، به خصوص وقتی اکثریت قاطع از ایدههای مربوط به توسعه حمایت نکنند.
برای مثال تغییر در شیوه کار برای فردی که سالها است کاری را انجام میدهد ممکن است در ابتدا سخت و آزار دهنده باشد و به همین علت در انجام آن کوتاهی کند. لازم است که حتما پیش از شروع روند توسعه در طی جلسات توجیهی فواید توسعه سازمانی را برای کارکنان شرح دهید. مهم است که منافع تک تک اعضا استارتاپ را با فرآیند توسعه گره بزنید و از این طریق از اجرای هرچه بهتر اصول توسعه سازمان اطمینان حاصل نمایید.
مانع 3: هزینههای کار را کنترل کنید
مهمترین دغدغه برای هر استارتاپی در ابتدا بحث یافتن سرمایه گذار، تامین و اختصاص بودجه و فایق آمدن بر هزینهها است. به عنوان یک مدیر باید از ابتدا مبلغ مشخصی را برای توسعه سازمانی کنار بگذارید، این کار باعث میشود که فرآیند توسعه سازمانی را به عقب نیاندازید. بهتر است همیشه مقداری از سود سازمان را نیز صرف آموزش کارکنان و بهبود شرایط کار نمایید. توجه داشته باشید که هیچ شرکت موفقی در آغاز راه کاملا موفق نبوده است و مشکلات مالی نیز ممکن است برای هر استارتاپی ایجاد شود. آنچه اهمیت دارد، دیدگاه مدیران یک پروژه به اهمیت توسعههای سازمانی و ظرفیتهای آن است. اگر مدیر یک استارتاپ در حال سوددهی اعتقادی به توسعه سازمانی نداشته باشد، دیر یا زود با مشکل روبرو خواهد شد و بر عکس. اگر شرایط شرکتی خیلی مناسب نباشد، اما مدیران آن به توسعه دادن آن متعهد باشند، به زودی شاهد رشد خواهد بود.
سخن پایانی دکتر امین اردلان …
همانطور که با مطالعه این مطلب دریافتید، یکی از ضروری ترین مواردی که صاحبان ایده در یک استارتاپ باید در نظر داشته باشند توسعه سازمانی است و با برنامه ریزی دقیق و به موقع از یکنواخت شدن جریان کار، فرسودگی شغلی کارکنان جلوگیری کنند و روح تازه ای را در مجموعه کاری خود بدمند. بهره گیری از مشاور متخصص در کاهش هزینه های انجام توسعه سازمانی تاثیر بسیاری زیادی دارد و باعث می شود تا با کمترین هزینه ها، بیشترین اثربخشی برای مجموعه کاری فراهم گردد. از سویی باور داشتن به توسعه سازمانی در یک کسب و کار مخصوصاً استارتاپ ها که با چالش های بیشتری نسبت به کسب و کارهای رایج سرو کار دارند یک امر ضروری و حیاتی بر شمرده می شود.
شما میتوانید با ارائه نظرات خود در مورد این مطلب، ما را در بهبود کیفیت مطالب یاری کنید. امیدواریم که از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. نظر شما در مورد ضرورت و اهمیت توسعه سازمانی در یک استارتاپ چیست؟ خواهشمندیم نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.