مقدمه
توسعه سازمانی (Organization development=OD) را میتوان به عنوان یک روش هدف محور تعریف کرد که برای ایجاد تغییر در یک واحد سازمانی مورد استفاده قرار میگیرد. در طی توسعه سازمانی، فرآیندهای ارتباطی درون سازمانی و ساختار آنها شاهد تغییر خواهد بود. مطالعه رفتار کارکنان، متخصصان این حوزه را قادر میسازد تا شرایط محیط کار را مورد بررسی و مشاهده قرار داده و تغییرات را پیش بینی کنند که این امر برای دستیابی به توسعه، امری ضروری است. در ادامه با فرآیند توسعه فعال سازمانی، مزایا و معایب آن آشنا خواهیم شد. با ما همراه باشید.
موارد زیادی در فرآیندهای توسعه هر سازمانی دخیل هستند. در این مقاله ما جنبه های اصلی فرآیندهای توسعه سازمانی را به هفت مرحله تقسیم میکنیم. این مراحل نحوه ارتباط روش توسعه با عملکردهای منابع انسانی را نشان میدهد. در این روش ابتدا باید مشکل شناسایی شود، سپس دادهها جمع آوری شده، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و در نهایت نتیجه ارائه میشود. ارائه این نتیجه نیز طبیعتا منجر به اعمال سیاستهای جدیدی خواهد شد.
در این مطلب قصد داریم این هفت مرحله را با ذکر مثالی شرح دهیم. فرض کنید بخش رادیولوژی سه بیمارستان در یک شهر توسط یک سازمان اداره میشود. برای چندین دهه، سازمان کارکنان اداری را برای کار در هریک از این سه بیمارستان خاص استخدام کرده است. با این حال، در خیلی از موارد هنگامی که بیماری برای مراجعه وجود ندارد، سازمان موظف است کارمندان خود را در بیمارستان نگه دارد. ضمنا به دلیل منابع انسانی محدود سازمان، ممکن است در یکی از بیمارستانها نیروی مستقر وجود نداشته باشد و به همین دلیل هزینه زیادی به سازمان برای حمل و نقل پرسنل تحمیل خواهد شد. در ادامه به پیگیری این مشکل میپردازیم.
1-ورود و عقد قرارداداولین قدم زمانی آغاز می شود که مدیر فرصتی را برای بهبود شرایط پیدا کند. رویدادهای متفاوتی وجود دارد که میتواند باعث این امر شود، از جمله تغییرات بیرونی، درگیریهای داخل سازمانی، مشتریان شاکی، از دست دادن سود یا تغییر وسیع در سطح کارکنان. این رویدادها معمولاً از علائم یک مشکل عمیق هستند.
مرحله اول در مورد بررسی راههای حل مشکل است. این موضوع معمولاً در جلسه بین مدیر و اعضای تیم توسعه سازمانی مطرح میشود.در مثال فوق، مشکل نداشتن نیروی کافی برای پوشش بیماران در هر بیمارستان است. کارکنان فقط برای کار در یک بیمارستان خاص آموزش دیدهاند. مشکل دیگر هزینههای سنگین آموزش و استخدام است که برای سازمان هزینهی زیادی میتراشد.
2-تشخیصتشخیص، مرحله دوم این فرآیند است. تیم توسعه سعی میکند عملکرد فعلی سیستم را درک کند. آنها اطلاعات مورد نیاز برای تفسیر دقیق مشکل را از طریق نظرسنجیها، مصاحبهها یا مشاهده دادههای موجود جمع آوری میکنند. همه اینها برای یافتن علت اصلی مشکلات است.
3-گردآوری و تجزیه و تحلیل دادهها در مرحله سوم در مثال بالا، پزشکان تیم توسعه سازمانی، دادهها را جمع آوری و تجزیه و تحلیل میکنند. برخلاف گام دوم این دادهها باید دست اول باشد یعنی از طریق پرسشنامه، مصاحبه، مشاهده به دست بیایند.جمع آوری دادهها اغلب وقت گیر و برای موفقیت یک پروژه بسیار مهم است. فاکتورهای مهمی که باید در نظر داشته باشید محرمانه بودن، ناشناس ماندن، هدف مشخص و جلوگیری از سوگیری اولیه ناظران است. سوگیری ناظر تمایل به دیدن چیزی است که انتظار داریم ببینیم.
موضوع دیگری که باید به آن توجه داشت، بررسی مشکل در سازمان رخدادها و پدیده ها هستند. برای مثال وقتی که بیماری با وضعیت حاد به بیمارستان مراجعه میکند و در صورت نبود تصویربرداری ممکن است جان او به خطر بیفتد، وضعیت بسیار خطیری را ایجاد میکند. حال اگر این پدیده در روزها و ماههای بعد بررسی شود ممکن است خیلی جنبه خطیری نداشته باشد. این موضوع بازگشت به شرایط نرمال نام دارد و به عادی شدن مشکل پس از یک دوره اشاره دارد. هنگام جمعآوری دادهها باید حتما به این مورد توجه داشت تا چیزی از قلم نیفتد.
4-بازخورددر این مرحله، برای مشاور توسعه سازمانی مهم است که اطلاعات را به نحوی قابل فهم و کاربردمحور به مدیریت انتقال دهد. اطلاعات باید مرتبط، قابل فهم، توصیفی، قابل تأیید، به موقع، مقایسه ای و محرک باشند. از تکنیکهایی مانند قصه گویی و تجسم می توان برای انجام این کار به شیوه ای مؤثرتر استفاده کرد.
مشاور توسعه سازمانی میتواند از طریق نمایش اسلاید، یافتههای کلیدی خود را به مدیریت ارائه دهد. همچنین بهتر است که تیم توسعه قبل از تصمیم گیری نهایی برای اعمال تغییرات در بیمارستانها، گزارش مفصلی را به صورت جداگانه و در کنار ارائه اصلی به مدیریت ارائه کند.
5-طراحی مداخلاتپس از ارائه بازخورد تحقیقات به مدیریت، یک تغییر باید ایجاد شود. این تغییر باید در جهت نیازهای سازمان و بر اساس نتایج به دست آمده باشد. علاوه بر آن، سازمان باید قابلیت اجرای تغییرات مدنظر را نیز داشته باشد. بخش عمده ای از فرآیند تغییر، تعیین معیارهایی برای موفقیت است. تنها زمانی که معیارها به درستی و دقیق تعریف شده باشند، میتوان میزان پیشرفت را اندازه گیری کرد. در مثال فوق مداخله احتمالی که سازمان میتواند در سه بیمارستان اجرا کند، آموزش تمام کارکنان فعلی سازمان برای کار در هر سه بیمارستان است.
6-رهبری و مدیریت تغییراتمرحله بعدی در مورد اجرای تغییر مدنظر است. برآوردها، میزان شکست هر طرح تغییر محور را بین 50 تا 70 درصد تخمین میزنند. اگرچه این امر کاملاً درست نیست، اما بدون شک ایجاد تغییر بسیار دشوار است. برای مثال در مورد مدل توسعه سازمانی فوق در بیمارستانها، به احتمال زیاد همه کارکنان نمیخواهند به جای کار در یک مکان، در دو مکان دیگر نیز کار کنند. برخی از کارکنان ممکن است استعفا دهند. لازم است که تیم توسعه و مدیر سازمان پیش از اجرای تغییرات، روشهای توجیهی و تشویقی مناسبی را برای کارکنان در نظر بگیرند.
7-ارزیابی و نهادینه سازی تغییراتپس از پیاده سازی یک سیستم جدید، فرصت مشاهده بهبود شرایط به دست میآید. لازم است که تیم توسعه و همچنین مدیریت سازمان تا یک مدت معین نتایج تغییر را ارزیابی کرده و از شیوه درست اجرای آنها اطمینان حاصل نمایند. در حال حاضر تکامل سریع فناوری باعث رشد روزافزون نیاز به تغییر شده است. تغییر در حال تبدیل شدن به یک عامل ثابت است و هر سازمانی لازم است که شیوههای اعمال آن را به بهترین شکل ممکن به مرحله اجرا درآورد.
در مثال بالا نیاز تصمیم بر آن شد که کارمند جدیدی استخدام نشود و همه کارکنان در سه بیمارستان به صورت مشترک کار کنند، در اینجا سازمان ملزم به یافتن راهی برای کاهش هزینه حمل کارکنان است. سازمان میتواند از طریق پرداخت حقوق بیشتر به کارکنان، برای جبران هزینه های اضافی، یا معرفی اتوبوس کم هزینه یا رایگان برای کارکنان این مشکل را نیز رفع کند.
طبیعتا هدف هر سازمانی افزایش بهره وری و راندمان است. یکی از بهترین راه ها برای نیل به این مهم، استفاده از یک ساختار توسعه سازمانی دقیق است. در این روش سازمان به ابزارهای مناسب و بهروز تجهیز میشود تا بتواند با تغییرات بازار سازگار شده و پاسخ مثبت و سودآوری به آن بدهد. مزایای توسعه فعال سازمانی شامل موارد زیر است:
1-توسعه مداومنهادهایی که در توسعه سازمانی مشارکت دارند به طور مداوم مدلهای کسب و کار خود را توسعه میدهند. توسعه به صورت سازمانی یک الگوی بهبود مداوم ایجاد میکند که در آن استراتژیها زیر ذرهبین تیم توسعه میروند، ارزیابی شده و اجرا میشوند و در پایان از نظر نتایج و کیفیت مورد مجدداً ارزیابی قرار میگیرند.
در اصل، این فرآیند محیط مساعدی را ایجاد میکند که در آن یک شرکت میتواند تغییرات را در داخل و خارج از خود بپذیرد. این موضوع باعث تقویت سیکل مداومی از پیشرفت خواهد شد که به طبع اثرات مثبتی را برای سازمان در پی خواهد داشت.
2-افزایش ارتباطات افقی و عمودیارتباط، تعامل و بازخورد مؤثر در یک سازمان از اهمیت قابل توجهی برای توسعه سازمان برخوردار است. یک سیستم ارتباطی کارآمد میتواند کارکنان را با اهداف، ارزشها و تمایلات شرکت همسو کند. یک سیستم ارتباطی باز، کارکنان را قادر میسازد تا اهمیت تغییر در یک سازمان را درک کنند. توسعه فعال سازمانی ارتباطات را در یک سازمان افزایش میدهد و بازخورد مثبت کارکنان را در پی خواهد داشت.
3-رشد کارکنانتوسعه سازمانی تأکید قابل توجهی بر ارتباط مداوم با کارکنان دارد. بسیاری از تغییرات اساسی به توسعه و رشد مهارتهای کارکنان وابسته است. در نتیجه امروزه بسیاری از سازمانها در تلاش هستند تا مهارتهای کارکنان خود را ارتقاء داده و آنها را به مهارتهای مرتبط تر با بازار مجهز کنند. این موضوع در نهایت باعث رشد سازمان نیز خواهد شد.
4-افزایش محصولات و تنوع خدماتنوآوری یکی از مزایای اصلی توسعه در سازمانها است و یک عامل مهم در بهبود کیفیت محصولات و خدمات به شمار میرود. یک رویکرد برای تغییر، توسعه کارکنان است که در مورد قبلی به آن اشاره شد. این رویکرد میتواند با یکسری بستههای انگیزاننده و تشویقی به منظور تطبیق پذیری بیشتر آنان با شرایط جدید همراه شود.
مشارکت کارکنان منجر به افزایش نوآوری و بهره وری خواهد شد که در نهایت افزایش کیفیت خدمات و محصولات را در پی خواهد داشت. با توجه به رشد روزافزون انتظارات مشتریان و بازار، لازم است که هر سازمانی درصدد توسعه سازمانی به روش درست برآید.
5-افزایش حاشیه سودهدف اصلی از پیمودن روند توسعه، رسیدن به رشد پایدار و کسب سود بیشتر است. در نتیجه افزایش بهره وری و نوآوری، سود و کارایی نیز افزایش مییابد. علاوه بر آن از میزان هزینهها هم کاسته خواهد شد. زیرا سازمان میتواند گردش کار و غیبت کارکنان را بهتر مدیریت کند. پس از همسویی اهداف سازمان و کارکنان، تیم مدیریت میتواند به طور کامل بر توسعه و کیفیت محصول و خدمات تمرکز کند، که همین موضوع منجر به بهبود رضایت مشتریان خواهد شد.
معایب توسعه سازمانیبرنامه توسعه دارای محدودیت هایی نیز است. میزان این محدودیت ها ممکن است از سازمانی به سازمان دیگر متفاوت باشد. با این حال، برخی از این محدودیتها را به صورت خلاصه بررسی خواهیم کرد:
1-کمبود زمان: اجرای برنامههای توسعه سازمانی زمان زیادی طول میکشد. این موضوع تنها به مرحله اجرا مربوط نمیشود، بلکه برنامه ریزان نیز زمان زیادی را صرف ارائه راهکار مناسبی میکنند.
2-هزینه های اجرا: بودجه زیادی برای اجرای برنامه توسعه مورد نیاز است. گاهی اوقات یک سازمان نمیتواند این بودجه را مدیریت کند و از پس هزینههای آن برآید.
3-دوره تأخیر بازپرداخت: در برخی موارد، برنامه توسعه سازمانی تحت تأثیر دوره تأخیر بازپرداخت قرار میگیرد. به همین دلیل است که برخی سازمانها نسبت به پیگیری آن بی میل میشوند.
4-شکست پروژه: ممکن است برنامه توسعه سازمانی به دلایلی با شکست روبرو شوند. این شکستها میتوانند دلایل انسانی و غیرانسانی داشته باشند.5-افشای مسائل درون سازمانی: حریم خصوصی سازمان ممکن است از طریق برنامه توسعه سازمانی فاش شود. این مشکل اغلب به دلیل دخالت افراد غیر مسئول، به وجود میآید. میتوان با به کارگیری تیم توسعه مورد اعتماد و معتبر از وقوع چنین حادثهای جلوگیری کرد.
6-آسیب روانی کارکنان: بروز تغییرات در شیوه کار ممکن است برای برخی کارکنان قابل هضم نباشد و آنها را با انواع مشکلات روانی مواجه کند. سازمان باید برای مباحث روانشناختی کارکنان نیز جلسات روانشناسی مناسب برگزار کند.
7-ایجاد سردرگمی: برنامههای توسعه سازمانی ممکن است باعث ایجاد سوء تفاهم و سردرگمی در میان کارکنان و یا حتی مدیریت شود.8-غیرقابل انعطاف بودن: برخی از برنامههای توسعه ممکن است از انعطاف کافی برای پیشبینی شرایط مختلف برخوردار نباشند و به همین دلیل در حین اجرا ایجاد مشکل نمایند.
9-ابهام مفهومی: مفهوم برنامه توسعه سازمانی و خروجی احتمالی آن ممکن است برای برخی از افرادی که با توسعه سازمانی درگیر هستند به وضوح قابل درک نباشد. همین موضوع ممکن است مشکلاتی را ایجاد کند.
10-مشکل در ارزیابی: ارزیابی نهایی برنامه توسعه سازمانی باید با دقت انجام شود. در صورت رعایت نکردن این موضوع ممکن است هرگز به اهدف تعیین شده نرسیم.
11-ناسازگاری فرهنگی: کپی برداری از برنامههای توسعه اغلب با شکست مواجه میشود و عمدهترین دلیل آن وجود ناهماهنگی فرهنگی میان برنامه موجود و محیط اجرا است.
اینها برخی از محدودیت های مهم برنامه توسعه سازمانی هستند. با وجود تمام موارد فوق، سازمان باید اولویت خود را در پیاده سازی برنامه توسعه تنظیم نماید.
سخن پایانی دکتر امین اردلان …
همانطور که با مطالعه این مطلب دریافتید، ما با بیان یک مطالعه موردی در خصوص نحوه مواجه شدن مدیریت یک سازمان با مساله چند وجهی، به تشریح تعاریف و مفاهیم، مزایا و معایب توسعه سازمانی پرداختیم.
دستیابی به یک درک مشترک در خصوص یک مساله سازمانی کمک بسیار زیادی به اهمیت و ضرورت پیاده سازی طرح های توسعه سازمانی در یک مجموعه کسب و کار می کند. منابع به خصوص کارکنان باید بتوانند به راحتی با مساله توسعه سازمانی ارتباط برقرار کرده و با بهره گیری از راهکارهای مختلف از مقاومت های پیدا و پنهان آنها در این زمینه کم کرد. همچنین مدیران سازمان نیز باید به اثربخشی توسعه سازمانی باور داشته باشند و با تعریف دقیقی از معیارها و اهداف خود و به واسطه همراه نمودن کارکنان دستیابی به اهداف را سرعت ببخشند.
شما میتوانید با ارائه نظرات خود در مورد این مطلب، ما را در بهبود کیفیت مطالب یاری کنید. امیدواریم که از مطالعه این مقاله لذت برده باشید. نظر شما در مورد اهمیت توسعه سازمانی و هم راستاسازی اهداف فردی کارکنان با اهداف سازمانی و نحوه برقراری یک ارتباط اثربخش بین آنها چیست؟ خواهشمندیم نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
pingbacksتوسعه سازمانی و منابع انسانی – وب سایت دکتر امین اردلان